امید و امیدواری در خانواده
در خونه رو باز میکنی و مییای بیرون؛ احساس میکنی قدمات میتونه تو رو تا بینهایتها ببره. با نسیم آرزوهات همراه میشی و با اشتیاق تو هوای جوونیت نفس میکشی، امیدوارانه به هر طرف سر
نویسنده: سیده طاهره موسوی
امید به آرزویت میرساند
در خونه رو باز میکنی و مییای بیرون؛ احساس میکنی قدمات میتونه تو رو تا بینهایتها ببره. با نسیم آرزوهات همراه میشی و با اشتیاق تو هوای جوونیت نفس میکشی، امیدوارانه به هر طرف سر میزنی و برای رسیدن به خواستههات راههای مختلف رو امتحان میکنی؛ اما امیدواری چیزی نیست که از نقطهای شروع و در نقطهای دیگه تموم بشه. امید و امیدواری از همون لحظه شکل میگیره که انسان متولد میشه و نگاه ناآشناشو به نگاه آشناترین کس، یعنی مادرش میدوزه؛ شایدم خیلی درست و واضح نبینه، اما بعد از خدا، تنها موجود امیدوارکننده و تنها جسمی که از اون حس امید میتراوه، مادرشه. مادر، یعنی همون که هروقت از اون جدا میشی و حتی اگه تموم دنیا رو بگردی ولی بازم دوست داری برگردی خونه و نگاهت به انگاه اون دوخته بشه. پدر و مادر تنها کسایی که امید دیروز، امید امروز و امید فردای هرکسی توی این کره خاکی هستن؛ چه انسانهای برجستهای باشن و چه آدمای عادی باشن.خانواده اولین جاییه که از بچگی تا بزرگی، میشه آرامش و امیدواری رو در اون پیدا کرد، چون تنها محیطیه که با اطمینان کامل میتونی حرف دلتو اونجا بزنی، از آرزوهات بگی، و از نقشههای که برای آیندت داری. در این محیط، هیچ کس به خوشبینی و امیدواری تو نمیخنده، در حالی که ممکنه در محیط دوستانه حتی مسخرهات هم بکنن. با ورود جوونا به عرصهای که هر روز ماشین و ماشینیسم اونو بیشتر احاطه میکنه، فقط خانوادهها محلی امن برای امید و آرزوی جوونا و خیال و خیالپردازی اونا هستن. اگر خدایی ناکرده جوونی از این محل امن جدا بشه، دیگه هیچ کجای هستی نمیتونه جایی برای امیدواری پیدا کنه؛ چون خدای بزرگ، ماندگاری این حقیقت رو در خانواده قرار داده.
در این برنامه میخوایم در مورد امید و امیدواری صحبت کنیم. همونطور که در مقدمه عنوان کردیم، هدف اصلیمون هم اینه که نقش خانواده رو در امیدواری شما جوونا بررسی کنیم و بگیم که چطور خانواده به همراه چند عامل دیگه، سبب افزایش امیدواری شما میشه.
ببینم، اصلاً شما چطور آدمی هستید؟ امیدوارید یا ناامید؟
به نظر شما امیدواری در زندگی پیشرفته امروز، نقشی داره یا نه؟
نکنه فکر میکنید امیدواری خوشبینی الکیه، یا یه جور سطحینگری؛ همیشه هم همه دنیا رو سیاهِ سیاه میبینید؟
هیچ میدونید که به گفته حضرت علی (علیه السلام) بزرگترین بلا، ناامیدیه (1) و هر شخص ناامید، ناکامه. (2)
یا شایدم از افراد امیدواری هستید که دنیای اطرافشونو همیشه روشن میبینن و معتقدن آفتابی که امشب غروب کرده فردا حتماً طلوع میکنه.
آفرین به این نگرش!
در این بخش، اهمیت امیدواری رو در زندگی جوونا بررسی میکنیم.
همونطور که میدونید برای انجام دادن هر کاری در زندگی باید انگیزهای داشته باشیم، اما فقط داشتن انگیزه کافی نیست؛ امید به موفقیت هم در کنار انگیزه لازمه؛ چون احساسات و عواطف در زندگی آدما نقش زیادی دارن. مثلاً وقتی عقل ما تشخیص میده که انجام دادن فلان کار برای آیندهمون مفیده و نتایج مثبتی داره، ما به خاطر اون نتایج مثبت، به انجام اون کار راغب میشیم؛ اما پشتکار و پایداری ما در این تصمیم، به همون احساس امیدواری بر میگرده، چون وقتی با امید به پیروزی، کاری رو انجام میدیم، همه سختیاش برامون آسون و لذتپذیر میشه و تحملمون هم در برابر مشکلات بالا میره تا به مقصود برسیم.
نقش خانوادهها در امیدبخشی به جوونا
همونطور که گفتیم در این برنامه میخوایم بیشتر در مورد نقش خانوادهها در امیدبخشی به جوونا صحبت کنیم.شما جوونا حتماً تا حالا برای رسیدن به اهدافتون تصمیمای خیلی زیادی تو زندگیتون گرفتین و مطمئناً به اندازه تعداد ستارههای آسمونم آرزو دارید.
اما برای موفق شدن در کاری که دارید انجام میدید یا تصمیمی که گرفتید، به یه نیرویی نیاز دارید که شما رو حرکت بده؛ در واقع نیرو محرکه شما برای رسیدن به مقصودتون باشه.
این نیرو، همون امیده که در بخشای قبلی در موردش صحبت کردیم. همونطور که آدما خصوصیات متفاوتی در مقایسه با هم دارن، مقدار این امید هم در وجود اونا یکسان نیست. ولی به هر حال، کسی موفق میشه که امیدوار باشه. پس میتونیم بگیم که امیدواری، نقش اساسی در موفقیت داره.
خانواده اولین جاییه که از بچگی تا بزرگی، میشه آرامش و امیدواری رو در اون پیدا کرد، چون تنها محیطیه که با اطمینان کامل میتونی حرف دلتو اونجا بزنی، از آرزوهات بگی، و از نقشههای که برای آیندت داری. در این محیط، هیچ کس به خوشبینی و امیدواری تو نمیخنده، در حالی که ممکنه در محیط دوستانه حتی مسخرهات هم بکنن.
پدر و مادر، این دو دوست همیشه مهربون، بهترین مأمن امیدواری هستن. وقتی شما از هدفی که دارید، و از تصمیماتون برای اونا میگید، فقط کافیه چند تا جمله امیدوارکننده به شما بگن. این جملههای خیرخواهانه، شما رو پنجاه درصد به خواستتون نزدیک میکنن و باعث میشن شما آینده رو خیلی روشنتر و نزدیکتر ببینید. این جملهها براتون خیلی آشناست؛ چون بارها و بارها از زبون پدر و مادرتون شنیدین. بیاید یه بار دیگه این جملهها رو با هم مرور کنیم تا مثل همیشه انرژی بگیریم: دخترم/ پسرم! توکل به خدا، سعی کن، انشاءالله حتماً موفق میشی. با اون تواناییهای که ما از تو سراغ داریم، میدونیم به اونی که میخوای حتماً میرسی.
همین چند تا جمله، شما رو به آرامش میرسونه، انگیزتونو قویتر و امیدتونو بیشتر میکنه. میپرسین چرا؟
الان عرض میکنم؛ وقتی پدر و مادرتون موفقیت شما رو از ته دل آرزو میکنن، احساس میکنید یه کسایی هستن که خالصانه نگران لحظه به لحظه آینده شمان؛ برای همین به خاطر اونا هم که شده، تموم تلاشتونو میکنید که آینده رو زیباتر رقم بزنید و با موفقیتتون دل اونا رو هم شاد کنید. پدر و مادر تا جایی که بتونن از شما حمایت میکنن و این حمایتشون هم شکلای مختلفی داره. اولین و مهمترین شکل حمایت پدر و مادرا، دلداری دادنه. اونا با صحبتاشون، با یادآوری جنبههای مثبت شما در زمینههای مختلف و تقویت استعدادهای بیشمارتون و... سعی میکنن اعتماد به نفس شما رو بالا ببرن تا آیندهتون رو روشنتر ببینین و آسمون دلتون پر از ستارههای امید بشه، انگیزتون بیش از پیش تقویت بشه و خودتونو نسبت به چیزی که میخواید به دست بیارید، توانا ببینید.
پدر و مادرا همیشه توصیه میکنن که شما سعی و تلاشتونو بکنید و به خدا هم توکل داشته باشین، حتماً به هدفتون میرسید. اونا با این حرف، ایمان شما رو تقویت میکنن و به یادتون مییارن که همه هستی برای خداست و اون به هر کس هر چی که بخواد میده. اصلاً همین که ما بدونیم دعای خیر پدر و مادرمون که بهشت تو دستاشونه، پشت سرمونه، محکمتر به سمت موفقیت قدم بر میداریم. دیگه از تصمیمی که داشتیم یا از کاری که داریم انجام میدیم و از سرنوشتی که قراره برامون رقم بخوره نمیترسیم؛ آخه اگه دقت کنید اول که میخوایم کار جدیدی رو شروع کنیم، احساس میکنیم تو یه تونل سرد و تاریک هستیم که به بنبست منتهی میشه و ترس و اضطراب همه وجودمونو میگیره، کم کم ناامیدی سراغمون مییاد، گاهی حتی نسبت به آیندمون بیتوجه میشیم؛ اصلاً انگار گذر زمان رو احساس نمیکنیم. در واقع مثل بیماری میشیم که باید به پزشک مراجعه کنه، آرامش خاطر نداریم و روحمون دیگه طراوت و شادابی نداره. کم کم به این نتیجه میرسیم که بله، باید به پزشک مراجعه کنیم، ولی وقتی با دقت به اطرافمون نگاه میکنیم، متوجه میشیم که بهترین و نزدیکترین پزشکا در این مواقع، همون پدر و مادر خودمون هستن که بذر امید رو تو دلامون میکارن و خودشون هم آبیاریش میکنن. وقتی با پدر و مادرمون صحبت میکنیم و اونا با کلماتی از جنس مهربونیشون ما رو دلداری میدن و به سمت موفقیت راهنمایی میکنن، یه روزنهای از امید به رومون باز میشه و راه درست رو میبینیم.
شکل دیگه حمایت پدر و مادرا، قرار دادن تجربیاتشون در اختیار جووناست. وقتی شما درباره تصمیم و هدفتون و درباره راههای که برای رسیدن به اون هدف به نظرتون میرسه، با پدر و مادرتون صحبت میکنید، اونا تجربیاتشون رو در اختیار شما قرار میدن تا شما مسافرای امیدوار، از بین هزار راهی که رو به روتونه، بهترینشو انتخاب کنید و زودتر به مقصد برسید.
بله، گفتیم مسافر؛ شما جوونا مثل مسافرایی میمونید که توی جاده امید سفرشونو شروع میکنن؛ حالا اگه حواستون نباشه و یه دفعه راه رو اشتباه برین، ممکنه وارد بیراهه ناامیدی بشین که آخرش شکسته. اما اگه از تجربیات کسایی استفاده کنین که یه موقعی مسافرای این جاده بودن، به موفقیت و پیروزی میرسین.
به هر حال، وقتی از تجربیات پدر و مادرتون استفاده میکنید، بهترین راه رو انتخاب میکنید و با اطمینان کامل و توکل به خدا و تلاش، به هدف میرسید.
راههای تقویت امید
یکی از راههای تقویت امید در جوونا، یاد دادن توکل به اوناست؛ توکل به خداوند!همه با هم قرآن رو باز میکنیم و از کلام خود خداوند میشنویم: «مؤمنان تنها باید بر خدا توکل کنند.» (آل عمران: 60)
همه ما آدما در زندگی، مثل کوهنوردی میمونیم که از کوه هدفا و آرزوهامون بالا میریم. اگه در این مسیر، وسایل و امکانات مورد نیاز همراهمون نباشه، نمیتونیم به قله برسیم و ممکنه یه دفعه پامون لیز بخوره و خدای ناکرده به قعر درهها سقوط کنیم. تنها کسایی میتونن هنگام طلوع آفتاب، قله رو فتح کنن که وسایل مورد نیاز همراهشونه و کولهپشتیشون پر از امیده. جوونی که در همه کارا فقط خدا رو در نظر میگیره، به خاطر انگیزه مقدسش، کمتر دچار کجروی میشه و به عوامل دیگه دل نمیبنده.
حضرت علی (علیه السلام) درباره توکل به خدا، در نهجالبلاغه میفرماید: «هرکس به خداوند توکل کند، خدا او را کفایت میکند.» (3)
بله، جوونای عزیز! وقتی شما به قدرت بیمنتهای مثل خدا توکل میکنید، در حقیقت به بزرگترین منبع قدرت روحی و جسمی تکیه دادید. همونطور که میدونید، هیچ کس جز خداوند نمیتونه به سختیهای ما پایان بده و ما رو در برابر خطرها حمایت کنه. تکیه به این منبع قدرت، شجاعت، تحمل، استقامت و اعتماد به نفس ما رو بیشتر تقویت میکنه و به همین دلیل با توکل به خدا هر کاری رو با موفقیت انجام میدیم.
خداوند در این باره در آیه 17 سوره انعام میفرماید: «و اگر خداوند بلایی به تو رساند، بلا گردانی جز خود وی برای آن نیست و اگر خیری به تو رساند، او بر هر کاری تواناست.»
امید دو نوعه: یکی امید حقیقی؛ یعنی امیدی که همراه با توکل و انگیزههای دینیه که سبب پیشرفت میشه؛ و نوع دیگه، امید واهیه که مثل دنبال کردن سرابه. بیشتر کسایی که دچار انحراف اخلاقی و شکست میشن، به این دلیله که ساختار امیدشون واهیه؛ اونا به جای آب، دنبال سراب میرند؛ مثل کسایی که میخوان یه شبه پولدار بشن.
راه دیگه تقویت امید که خیلی هم مهمه، اعتماد به نفسه. جوونایی که خودشونو باور میکنن و به تواناییهاشون اعتماد میکنن، راه رسیدن به موفقیت رو با آرامش بیشتری طی میکنن. رابطه امید و اعتماد به نفس
یه رابطه دو طرفهست، یعنی از یه طرف، اعتماد به نفس به افزایش امید کمک میکنه، و از طرف دیگه هم امید زیاد داشتن، اعتماد به نفس رو بالا میبره. و البته داشتن هر دوی اینا برای رسیدن به هدف لازم و مهمه.
همه ما آدما در زندگی، مثل کوهنوردی میمونیم که از کوه هدفا و آرزوهامون بالا میریم. اگه در این مسیر، وسایل و امکانات مورد نیاز همراهمون نباشه، نمیتونیم به قله برسیم و ممکنه یه دفعه پامون لیز بخوره و خدای ناکرده به قعر درهها سقوط کنیم. تنها کسایی میتونن هنگام طلوع آفتاب، قله رو فتح کنن که وسایل مورد نیاز همراهشونه و کولهپشتیشون پر از امیده. بیشتر بار این کولهپشتی رو پدر و مادرا با مهربونیشون پر میکنن؛ همیشه اونا مثل ماه که تو آسمون میدرخشه، تو زندگی ما درخشیدن و آسمون تیره و تار زندگیمونو پر از نور و روشنایی کردن. امیدواریم که همه شما همراهان گرامی و عزیز، زیر سایه رحمت خدا و مهربونیهای پدر و مادر، قلههای پیشرفت رو با کولهباری از امید فتح، کنید!
باور کن:
«امید به آرزویت میرساند.»
پینوشتها:
1. حمیدرضا شیخی، ترجمه میزان الحکمه، ج14، ص7155.
2. همان.
3. محمد دشتی، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه 90، ص153.
نشریه گلبرگ، شماره 127، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، بهمن 1389.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}